دوستت دارم
در کلام
دوستت دارم
روی زبان
چیست این بی عمل بی مفهوم؟
می لغزد این پاره سرخ
می سازد از چند حرف
کلمه ای بی عمل بی مفهوم
یادم آید آن وقت که سر خوش بدم
سر مست از باده و خندان بدم
دو ستان بودند جمع چون مور و ملخ
...
زندگی یک رنگ نیست
این بی وفا چرخ غدار همرنگ نیست
نیست بر وقف مراد و ساز جدایی می زند
سکه برگشت
روز تیره شد
رفتند یک به یک دوستی کمرنگ شد
وقت عمل آمد ساز جدایی زده شد
نیست کس که گیرد دست من
...
باز صدایی میآید
دوستت دارم دخترم
نشنیدم درست
هان شاید گفت
دوستت دارم خواهرم
ندیدم عاشقی چون مادرم یا خواهرم
این است عشق حقیقی و راست
عشق مادر عشق خواهر یا برادر
لیک گر باشند اینها با وفا
چرخ روزگار می گردد بی وفا
می روند نمی دانم کجا
شاید آسمان یا جایی دگر
چیست عشق حقیقی
کیست آن پایدار
در سینه می آید ندا
ترک گو این عشقهای کاذب
دل مبند
عشق برتر را بجوی
عشق برتر چیست
او کیست و کجاست ؟
می توان حسش کرد
می توان درکش کرد
می توان دید او را لیک
از کوران انتظار دید نیست
عشق برتر در همین نزدیکیست
خوب گفت سهراب
لای این شب بو ها
پای آن کاج بلند
معشوق در همین نزدیکیست
آوانویس
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2